پارسه

ساخت وبلاگ
سلامخیلی وقت بود که می خواستم بنویسم اما راستش زورم به خودم نمی رسیداسکرچ رو فکر می کنم بیشتر از دو هفته باشه که تموم کردم. سه تا کلیپ با میانگین تایم یک ساعت و یک ساعت و نیم گرفتم که طراحی سه تا بازی هست تو همین برنامه ولی فرصت نکردم ببینم. در اصل این ها رو به عنوان جایزه پایانی به خودم تقدیم کردم.برنامه بعدی که می خوام شروع کنم جاواست... سراغ کلاس پایتون رفتم دوره ی پانزده جلسه ای داشت اما مسیرش واقعا خوب نیست. ترافیک زیادی داره و اصلا هم جای پارک نداره. با اتوبوس هم بخوام برم موقع برگشتن دیگه خیلی دیروقت می شه استرس می گیرم... البته دلیل صرف نظر کردنم فقط این ها نبود. دوره حدود سه تا سه و هشتصد درمیومد برام به فرض این که خودم با ماشین برم و کرایه ندم که اگر یک سوم همین مبلغ رو بدم کتاب بخرم فکر می کنم بتونم خیلی خوب یاد بگیرم (اصلا دیگه مثل گذشته نیستم.حوصله کلاس ندارم و تا زمان هدر شده برای رفت و آمد به کلاس ها رو محاسبه می کنم کلا منصرف می شم. همسرم هم زیاد موافق نبود و مخالفتش رو با گفتن جمله ی تاثیرگذار بچه ها به قدر کافی تنها می مونند بیان کرد. راستش وقت هایی که می رم مدرسه و بچه ها ناراحت می شن خیلی برام آزاردهنده ست.مشاور هم فکر می کنه دنبال راه فرار از خوندن هستم. نمی گم نیستم. چون واقعا تمام انگیزه م برای خوندن رو از دست دادم. حوصله ی کتاب درسی رو ندارم. این برام ناامیدکننده نیست. چون می دونم این احساس مقدمه ی جدی شدن من تو درس هست چون قرار به خودم بگم راه فراری نداری!البته تو آخرین گفت و گو با مشاور بهش گفتم امسال قطعا آخرین سالی که کنکور می دم برام مهم نیست که چی می شه و بعد از اومدن از جلسه ی کنکور تمام تست ها و کتاب ها مو می ریزم دور. نمی تونم تمام عمرم تلف ای پارسه...
ما را در سایت پارسه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : psychologyforanexam بازدید : 87 تاريخ : سه شنبه 9 اسفند 1401 ساعت: 21:17

برای مرگ پدرم متاسفم و این تاسف تموم شدنی نیست. همه چیز زندگی برام پوچ و بی معنی. نمی تونم حال و هوای بهار رو بیارم تو خونه. دلم هیچی نمی خواد. وقتی می رم خرید بیشتر به خاطر دل همسرم و بچه هاست اما واقعیت این که دیگه کمتر مسئله ای خوشحالم می کنه. وقتی بارون قشنگی می باره. وقتی بعد از مدت ها یه برف دلنشین می باره من تنها به یک مسئله فکر می کنم. الان پدرم کجاست؟ زیر خروارها خاک خوابیده. الان تنهاست. زیر یک تکه سنگ... تموم خاطرات من حالا یک جور دیگه برام تفسیر می شن. این ماه رفتم سر خاک بابا. اما راستش من نمی دونم چیکار کنم. خیلی کم پیش میاد که گریه کنم. همین طور نگاه می کنم به تصویرش رو سنگ قبرش. نمی تونم باور کنم که رفته. که نیست. که زمان هی داره می گذره و از آخرین مکالمه ی من و بابا داره روزهای بیشتری می گذره... به همسرم گفتم به فکر خرید یک دوربین عکاسی برام باشه. احساس می کنم نیاز دارم به یه دوربین و نه دوربین موبایل. باید گاهی برم بیرون فقط برای عکاسی. و این که بعد از یک ماه و نیم هماهنگی، بالاخره دیروز رفتیم چرخ سفالگری رو گرفتیم. بخشی از پولش رو قرار ماه آینده پرداخت کنیم. ... پارسه...
ما را در سایت پارسه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : psychologyforanexam بازدید : 79 تاريخ : سه شنبه 9 اسفند 1401 ساعت: 21:17

امروز در هوای نمناک صبح رفتم تو حیاط دویدم. دم ظهر هم با بچه ها رفتیم بیرون. کمی بازی کردند. دیشب که برای گرفتن چرخ سفالگری رفته بودیم دو سه بار ماشین بعد از خاموش کردن، روشن نمی شد که مضطربم کرده و دیشب به سختی خوابم برد از این نگرانی. حوالی ساعت چهار و نیم بیدار شدم و برای آروم کردن خودم مشغول مرتب کردن آشپزخونه شدم. صبح جعبه سیاه زبان رو تا صفحه ی 81 رسوندم ولی چون همسرم داشت فیلم تماشا می کرد سر و صداش اجازه نداد برنامه م رو کامل کنم و باقی تایم خوندن رو موکول کردم به یه زمان بهتر.قرار بود ساعت شش امروز برم یه سمینار برای فارکس و ارز دیجیتال که کلاسش کنسل شد و موند برای روزهای آینده. ممکن امشب مهمون داشته باشیم خونه هم اونقدری بهم ریخته است که اگر مهمون ها یک ساعت قبل هم خبر بدن بشه معجزه کرد.هفته ی گذشته مهمان داشتم و سعی کردم بهترین پذیرایی رو داشته باشم و خوشبختانه تا حدود زیادی هم موفق بودم.جالب ترین تجربه ی این روزها رانندگی در برف سنگین که واقعا تجربه ی خوبی بود. هر چند موقع راه افتادن برق کوچه ها رفته بود و یه تصادف کوچولو داشتم و اینکه رانندگی در برف به نظرم بهتر از رانندگی تو بارون. تو این مدت چند باری هم جریمه شدم و بیشتر از همه از عبارت مالک محترم خودرو اول پیامک متنفرم. بازرس هم از اداره ی ناحیه اومد. تونستم بپیچونم. البته زیاد راضی نبودم ولی همین که به خیر گذشت خوب بود چون در خسته ترین احوال بودم. پارسه...
ما را در سایت پارسه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : psychologyforanexam بازدید : 83 تاريخ : سه شنبه 9 اسفند 1401 ساعت: 21:17